به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران،فارغ از این فرضیه که برخی معتقدند، افغانستان بدون تریاک، یک رؤیای محال است، در صورتی که به طور جدی ممنوعیت کشت خشخاش توسط طالبان پیگیری شود، میتوانیم امیدوار باشیم که کاهش ماده مخدر تریاک در کشور ما هم میتواند پس از سالیانی طولانی اتفاقی فرخنده باشد، این در حالی است که در برابر حذف و کاهش تریاک در کشور ممکن است قاچاقچیان و مصرفکنندگان با سبکهای جدید دیگری به عرصه سودای موادمخدر ورود کرده و کشور را با مشکلات تازهای در این حوزه روبهرو کنند.
از آنجا که طی چند سال گذشته نیز چنین تجربهای وجود داشته، میتوانیم امیدوار باشیم که با بهرهمندی از تجربیات کارشناسان این حوزه و همچنین همیاری دولت و مسئولان با پیشبینیهای جزئی و دقیق از این اتفاق که میتواند از جمله بزرگترین وقایع در حوزه موادمخدر باشد، نتایج مثبتی به دست آورده و شاهد وارد آمدن کمترین خسارات ممکن ناشی از این تصمیم باشیم.
ایمان نظری، پژوهشگر اعتیاد و متخصص روانشناسی سلامت با اشاره به مشابهت این اتفاق با سال 2000 به «ایران» میگوید: رهبر طالبان درخصوص ممنوعیت کشت خشخاش و تجارت موادمخدر در ماههای اخیر، نسخه دوم و تغییرشکلیافتهای را پیاده کرد که ملا محمد عمر رهبر سابق طالبان در سال 2000 طی پیامی از رادیوی ویژه طالبان، ممنوعیت کشت خشخاش را اعلام کرده بود تا تولید این محصول کاهش پیدا کند.
حدود 11 درصد از درآمد ناخالص ملی افغانستان از فروش تریاک به دست میآید و این ممنوعیت کشت خشخاش در یکی دو ماه اخیر که شامل ممنوعیت کشت، استعمال، خرید و فروش و واردات و صادرات است، دقیقاً شبیه سال 2000 است و میتواند پیامدهایی مشابه به همراه داشته باشد. در حال حاضر نظریههای مختلفی وجود دارد، این که طالبان میخواهد خود را در مجامع بینالمللی به گونهای دیگر نشان دهد یا این که بخواهد اتفاقات سال 2000 را تکرار کند، در حالی که انبارها، انباشته از خشخاش و تریاک باشد و با کاهش آن در کشورهای اروپایی و ایران بتواند مواد انبارشده را با قیمتی گزاف به فروش برساند.
نظری در ادامه به جوانب دیگر موضوع هم نگاه کرده و توضیح میدهد: کشت نشدن خشخاش در افغانستان میتواند یک فرصت باشد، در بحث ترانزیت، فروش و قاچاق این ماده مخدر از کشور افغانستان شاهد کاهشی چشمگیر خواهیم بود. از سوی دیگر نیازمند استراتژی خوب و تمهیداتی ویژه در این زمینه هستیم. از آنجا که الگوی مصرف در کشور ما غالباً تریاک و هروئین است، وقتی این مواد در خطه افغانستان کشت نشود، باید در کشور ما هم در حوزه درمان چارهاندیشی شود، هر چند زیرساختهای خوبی در رابطه با ارائه خدمات درمان و کاهش آسیب برای معتادان وجود دارد.
او در ادامه به مراکز ماده 16 که ویژه ترک اعتیاد معتادان متجاهر است، اشاره کرده و بیان میکند: مراکز متادوندرمانی، دارو در اختیار معتادان قرار میدهند، مراکز ماده 16 از جمله این مراکز هستند که معتادان متجاهر را ساماندهی میکنند و با هزینه دولت، ستاد مبارزه با موادمخدر و بهزیستی، ساماندهیها، اقامت، خدمات درمانی و دارویی ارائه میشود.
در کنار اینها اشتغال، حرفهآموزی و بازتوانی روانی و اجتماعی هم مدنظر است.او درباره تأثیر ممنوعیت کشت خشخاش بر کارکرد مراکز ترک اعتیاد نیز معتقد است: تحت تأثیر ممنوعیت کشت خشخاش در کشور افغانستان، زیرساختهایی که در حوزه درمان و خدمات کاهش آسیب وجود دارد، دستخوش اتفاقات جدیدی میشود. با سختتر شدن دسترسی به مواد و به تبع آن افزایش قیمتها، ممکن است گران شدن مواد، مشکلات بهداشتی را هم با خود بهدنبال داشته باشد.
موضوع دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، این است که وقتی دسترسی تا این حد سخت شود، افرادی که مصرفکننده هستند و به تعبیری آسیبدیده هم هستند، به سمت مصرف مواد ناخالص روی میآورند، همزمان نیز سودجویان و فروشندگان، کسری موادمخدر را با ناخالصی که به مواد اضافه میکنند از جمله «استاتسرب» و سایر ناخالصیهایی که به تریاک اضافه میکنند، جبران میکنند که در نتیجه آن مشکلات شدیدی برای مصرفکنندگان به وجود خواهد آمد. در سالهای قبل هم بهدلیل ناخالصیهای ناشی از استات سرب شاهد آسیبهای کبدی یا فوت تعداد زیادی از مصرفکنندگان این موادمخدر ناخالص بودیم.
این پژوهشگر اعتیاد و متخصص روانشناسی سلامت، با تأکید بر نکته قابل تأمل دیگری، اضافه میکند: ممکن است الگوی مصرف از تدخینی یا به عبارتی همان کشیدن موادمخدر تغییر کند، از آنجا که مصرف موادمخدر بهصورت تدخینی، اندکی دورریز دارد، وقتی مواد تحت تأثیر سیاست افغانستان و همچنین ممنوعیت در کشور خودمان، گران شود، الگوی مواد تغییر کرده و از تدخینی به سمت تزریقی میرود. مسأله دیگر هم تغییر فعالیت لابراتوارهای زیرزمینی است که بیشتر میشود و علاوه بر الگوی مصرف تزریقی، الگوی مصرف مواد صنعتی مانند آمفتامینها و شیشه که تبعات خیلی زیادی دارد، افزایش مییابد.
به گفته نظری حدود یک سوم از تختهای روانپزشکی کشور، مختص بیمارانی است که اختلال مصرف موادی مانند شیشه دارند و دچار وضعیتی بهنام سایکوز یا جنون میشوند. وقتی الگوی مصرف تغییر کند بر تعداد این بیماران نیز افزوده خواهد شد، از سوی دیگر نیز با افزایش آمار معتادان تزریقی، مشکلات بهداشتی بیشتر میشود و بیماریهایی نظیر ایدز و هپاتیت دستخوش این تغییرات، افزایش مییابد. با افزایش مصرف مواد صنعتی مانند شیشه و آمفتامینها هم مشکلات روانپزشکی و جنون ناشی از مصرف شیشه به وجود آمده و تختهای بیمارستانی و روانپزشکی بیشتری اشغال خواهند شد.
ممکن است این وضعیت در نهایت سبب شود، مواد دیگری وارد بازار شوند که خطرناک هستند و ما نمیدانیم چه موادی هستند و مواد تشکیلدهنده آنها چه تأثیراتی میگذارند و معلوم نیست که چه موادی از آستین قاچاقچیان بیرون خواهد آمد. در سالیان پیش دیدیم که از آستین شوم قاچاقچیان «کراک» بیرون آمد و مشکلات زیادی بهدلیل ناخالصیهایی که وجود داشت، ایجاد شد و اسیدی که در این ماده بود، به لحاظ جسمی به مصرفکنندگان آسیبهای عدیدهای وارد کرد.
او در ادامه میافزاید: به نظر میرسد، با توجه به مسائل و مشکلاتی که در نتیجه ممنوعیت کشت خشخاش در افغانستان در کشور ما، به وجود میآید، نیازمند تمهیدات و آمادگیهای لازم هستیم. البته در دولت، ستاد مبارزه با موادمخدر و دستگاههای دیگر، سیاستها و اقدامات خوبی در حوزه درمان، کاهش آسیب و حمایتهای اجتماعی برای معتادان، مصرفکنندگان و حتی آنهایی که کف خیابان هستند و به معتاد متجاهر شناخته میشوند، وجود دارد و در ارائه این خدمات هم تفاوتی بین زنان و مردان نیست. پوشش این مراکز در استانهای مختلف هم زیاد است با این همه به نظر میرسد، زیرساختهای موجود بیشتر از آنچه که هست باید مورد استفاده قرار گیرد تا مشکلات احتمالی ذکر شده، حداقل آسیبزایی را بر جای گذارد.
نظر شما